شهید محمد سعید جعفری :
شهید محمد سعید جعفری :

شهید محمد سعید جعفري در هيجدهم بهمن 1331 در ايام مأموريت پدر در قصرشيرين به دنيا مي آيد. مادر شهيد مي گويد: «در قصر شيرين بوديم، پدرش فردي با ايمان و در زندگي با صلابت بود اما هيچ وقت طوري زندگي نكرد كه مشكلي براي خانواده اش به وجود بياورد. ما 50 سال با همديگر زندگي كرديم، به اندازه يك پشت ناخن از او بدي نديدم، خير بود، به مردم كمك مي كرد و من خبر نداشتم. از او مي پرسيدم حقوق نگرفته ايد يا حقوق كم بوده؟ مي خنديد و مي گفت: مگر حقوق مال شما تنهاست؟! من هم در حقوقم حقي دارم بايد به فكر آخرت هم باشم. او براي كارهاي گمرك خيلي تلاش مي كرد. به خاطر مسئوليتش خيلي مي خواستند به او رشوه بدهند يك بار يك قرآن و يك چمدان پول آوردند كه فردا جنسي را از گمرك رد كنند قرآن را گرفت و گفت همين قرآن نمي گذارد كه من آن پول را از شما بگيرم. كاري برايش پيش آمد كه 8 ماه بايد به تهران مي رفت، به من گفت همين قصرشيرين بمان تا من كارم تمام شود از تهران كه برگشت خدا سعيد را به ما داد و مثل اين بود كه از طرف خدا خير و بركت بر ما نازل شد.

وقتي متولد شد مثل يك تكه نور بود، اصلاً غير از بچه هاي ديگر بود. مي خواستم اسم ديگري برايش بگذارم اما پدرش گفت اسمش را بگذاريم سعيد، چون اين پسر خيلي نوراني است. سعيد 7- 6 سالش بود كه به كرمانشاه آمديم و او را به مدرسه فرستاديم روز اول مدرسه اش يادم هست خيلي خوب و آرام بود. تقريباً 8 سال داشت كه با برادرانش صبح ها ساعت 6 قبل از مدرسه مي رفتند به مسجد حاج شهباز خان، يك ميرزا علي اصغر بهماني بود كه قرآن و شرعيات به بچه ها ياد مي داد، صبح پدرشان مي برد، بعداز ظهر هم نزديك ساعت 2و3 سعيد خودش مي رفت يك ساعت و نيم صبح بود، يك ساعت و نيم عصر، تا ساعت 5و6 ، كه ديگر درسش كامل شد و 2-3بار قرآن را ختم كرد و قرآن را كاملاً ياد گرفت و مسائل مذهبي را ياد گرفت به طوري كه بعضي وقتها كه صحبت مي كرديم با قرآن جواب پدرش را مي داد،

پدرش وقتي سعيد را مي ديد مي گفت: خانم من الان دارم چهره سعيد را مي بينم كه با يك عمامه سبز دارد  روي منبر سخنراني مي كند. سعيد علاقه به خصوصي به قرآن و جمع احاديث داشت و علاقه اش فقط قرآن و درس بود و توي فاميل با كسي تماس نداشت و با فرد بخصوصي نبود به ندرت توي كوچه مي رفت به طوري كه همسايه ها مي گفتند:
«كه ماآن يكي بچه شما را نمي شناسيم!»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شـــده در جمعه 13 مرداد 1391برچسب:شهید جعفری,عطش,ساعــت13:16 تــوسط سعید افسری |